آشتي ملي يا سليي به ملي !
لطيف لطيف "کريمي"استالفي


خدايا! زين معما پرده بردار و گرنه آن آش و کاسه و دار با تأسف و تاثر فراوان اطلاع گرفتيم که جناب مجددی رئيس کميسيون مستقل ملي و تحکيم صلح در افغانستان از دو نفر جاني معلوم الحال و عقب گراترين چهره های "لکه ننگ افغانستان"،گلبدين حکمتيار و ملامحمدعمر رهبر طالبان بدون مصلحت همگاني و انتظار مردم دعوت بعمل آورده تا در روند صلح و بازسازی افغانستان بوطن باز گردند. اين دعوت حيرت آور که منافع و مصالح ملي را فدای منافع گروهي و صف بندی های سياسي مي کند،جامعه روشنفکران افغاني را به حيرت فرو برده است، زيرا "هر قدر در گلزار وطن خار سرکشد،انتظار شگفتن گلها را نبايد داشت ". جناب محترم مجددی صاحب ! هرگاه به حافظه داشته باشيد! که نداريد،بار ها از زبان مبارک شما شنيده ايم : که اين جنايتکاران قابل بخشش نيستند،متعجبيم که چه معجزه ای واقع شده، يکباره با تغير عقيده حاضر شده ايد موجبات ورود قاتلين فرزندان افغانستان را حتا با قبول شرايط شان به دولت فراهم سازيد؟ آنهايي که در طول زنده گي جنجال برانگيزشان به واژه مقدس "صلح" وقعي نگذاشته و در ويران سازی ريکارد جهاني دارند،با کدام معيار های مصلحت انديشي و عقل سليم باور کرد که در روند صلح و بازسازی سهيم خواهند شد .آنهايي که مدام سد تحولات نوين اجتماعي بوده اند،گاه در پناه مذهب و گاه در پناه اجانب، شريف ترين داعيه های خرد و دانش کشورما را ترور وفراری کردند،آنهايي که احساسات و عواطف شان آميخته از غضب و در رگ رگ شان خون ضد تمدن بشری جريان دارد و بخاطر اهداف ناميمون خويش از هيچگونه جنايت دريغ نکردند، تا آنجا تحت تأثير عوامل بيروني قرار گرفتند که حتا خواب خوش مردم دنيا را پريشان ساختند،آيا با آمدن آنها که غالباً اعمال شان قابل پيش بيني نيست آرامش ملي ما فدای آرامش گروهي،قبيلوی و ايديالوژيکي نمي شود؟
آری ... آنطوری که شما ملت افغانستان را آدمهای ماقبل تاريخ بحساب مي آوريد،نيستند ! گرچه شما نظر به کبرسن آن خاطرات تلخ و نگتبار را با خوردن شيريني های تلخ فراموش کرده ايد اما مردم ما ابداً نسل در نسل شلاق در بجلک های پای زنان شانرا،راکت باران بدون وقفه شهر شانرا،آتش زدن منازل و باغهای سبزشانرا،و بالاخره زن ستيزی،فرهنگ ستيزی،اختطاف پسران نوبالغ،ذبح کردن پسران خود را توسط عرب های جاهل،و زيرپا نمودن کرامت انساني شانرا در اندازه گرفتن ريش،زير قول،شرمگاه فراموش نخواهد کرد!!! زماني مي توانيد اين درد را فراموش شان ساخت که شستشوی مغزی را آغاز نماييد و بس . ما بدين عقيده رسيده بوديم که با تشکيل دولت آقای کرزی زمان تکرار مسخره گي های سياسي و شعبده بازی های جناحي برای ابد از جامعه ما رخت سفر بسته، با درد و دريغ که موضع گيری های دوگانه و سياست های اغفال کننده دولت و حکومت ما زمينه ساز زنده ساختن القاعده و تجدد سازمان طالبان در کشور شده و اين آشتي ناملي باعث آبستن رويدادهای غير قابل پيش بيني خواهد شد، و مردم رنجديده ما را يکبار ديگر در "گليم غم" خواهند نشاند. جناب مجددی صاحب ! آيا به ياد داريد که آقای ملا متوکل وزيرخارجه و زبان ملاعمر از جوامع بين المللي به عوض استديوم ورزشي کابل خواستار اعمار کشتارگاه برای انسانها شده بود؟آيا بخاطر داريد که مهمان عزيز شان را به بهای خون هزاران انسان هموطن ما و ويراني کشور تحويل ندادند؟ آيا کشتار دسته جمعي مردم هزاره و شمال را به اين زودی فراموش کرديد! آيا ذره يي از ارزش های انساني را در وجود آنها ميتوان يافت؟ که بدون محاکمه و خم ابرو به دعوت شان اقدام مي نماييد !؟ هموطنان عزيز ! در سايت انترنتي بي بي سي بخش خبری کابل چنين مي خوانيم : آقای متوکل که در کابل سخن مي گفت، اظهار داشت که از بابت بسياری از جنبه های حکومت طالبان شرمنده نيست و نيازی به پوزش نمي بيند اما تأ ئيد کرد که مهمان خارجي آنها، اسامه بن لادن و نيروهای او لطماتي را به کشور وارد کردند " ملامتوکل مي افزايد :...با آموزش دختران تا جايي که با فرهنگ افغانستان همخواني داشته باشد موافق است (!؟)... و دولت کنوني مي تواند از طالبان در زمينه برخي مسايل درسهايي بياموزد." شاغلي ملامتوکل صاحب ! به هر رنگي که خواهي جامه مي پوش --- من از طرز خرامت مي شناسم . ملا صاحب! اگر شما خود را شرمنده احساس نمي کنيد،بخدا سوگند که از روش های غيرمنطقي شما عبا و قبأ تان در نزد مردم خجالت مي کشد و تأسف بار تر اينکه نيازی به پوزش نمي بينيد،سوال برانگيز است،شايد پشت تان به ديوار پولاديني تکيه خورده، حق داريد ملت را دوباره توبيخ کنيد .
جناب ملا صاحب ! شما که دولت را به آموختن درسهايي از طالبان هدايت مي کنيد، آيا دولت از کدام درس های آموزنده و با ارزش شما پيروی کند،خونريزی؟قبيله گرايي؟کهنه گرايي؟افراط گرايي؟ و يا تلويزيون ها را به دارآويختن؟ کدام را؟ شما که آموزش دختران را تا جايي که همخواني با فرهنگ افغانستان داشته باشد مجاز مي دانيد، درست نفهميديم که شما از کدام فرهنگ ياد مي کنيد،" فرهنگ قبيلوی" يا "فرهنگ ملي" اگر مرام تان از فرهنگ قبيلوی باشد.فرهنگ قبيلوی نه تنها اجازه آموزش دختران را در يک فضای دموکراسي نمي دهد،بلکه شديداً مخالف تحصيل دختران مي باشد،زيرا کهنه گرايي قبيلوی صرفاً تحصيل طبقه اناث را در چارچوب زندان خانه با مطالعه پنج کتاب،يوسف زليخا،ورقه و گلشاه به اميد رفتن به بهشت مجوز مي داند و بس . اما فرهنگ ملي چيز ديگری است که شما هرگز آنرا نمي پذيريد. محترم مجددی صاحب ! در جايي خواندم که شما گفته ايد : کميسيوني که من رهبری آن را قبول کرده ام مستقل و ملي است ". اما در جای ديگری ميفرماييد :فراخوان از حکمتيار و ملاعمر در توافق با نيروهای خارجي صورت گرفته،آيا اين گفته شما واژه "مستقل" و "ملي" را زير سوال نمي آورد ؟ به هرحال همه آگاه شده اند که "سلطان سکندر" شاخ دارد،مردم ديگر "مزدوران استعمار را در لباس مذهب "هرگز نمي پذيرند،هرگاه به بهانه آشتي ملي در بسيج گروهک هايي که آنها موجبات اندوهبارترين،تراژيدی ترين و شرمگين ترين رويداد را فراهم آورند اقدام عجولانه و بدون درنظرداشت رای مردم بعمل آيد يک سليي جانانه ديگری است بر روی ملت سرفراز ما .
June 5th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات